پیام ویژه
مظلوم‌نمایی منافقین با سوء‌استفاده از قائم‌مقام رهبری
چهارشنبه 16 مرداد 1398 - 7:40:47 PM
کیهان
اخبار ویژه -


توبه های زندان
نمودی از رأفت اسلامی
در سال های بعد برخی از اعضای سازمان از کشور خارج شدند و به سمت پاکستان و خصوصاً عراق رفتند. نیز برخی از آنان که دستگیر شده بودند، به مرور محاکمه شدند و آنها که مستقیماً مباشرت در قتل و خونریزی نداشتند، به اعدام محکوم نشدند و به تدریج زمینه توبه و تغییر فکری آنها فراهم شد. حجت الاسلام احمدی شاهرودی، حاکم شرع استان خوزستان در دهه 60 می گوید:
«ما در زندان ها مخصوصاً برای گروهکی‌ها و منافقین مبلغ داشتیم و حتی برای آنها بحث آزاد می‌گذاشتیم. مواردی بود که حق متهمان اعدام بود ولی ما سعی می‌کردیم که اعدام را تا حد ضرورت کاهش دهیم. از آنها در خواست می‌کردیم که توبه کنید چون پرونده‌ها پس از رسیدگی به دادگاه عالی در قم ارسال می‌شد و پس از تأیید این دادگاه احکام اجرایی می‌شد.»
محمد رضا سرشار در این باره می گوید:
«در این کلاس‌ها[حوزه هنری] فقط هشت نفر از توّابین گروهک‌ها پذیرفته شدند. خاطرم هست، سالی بود که به اصطلاح یک عده از این گروهکی‌ها که توبه کرده بودند آزاد شده بودند، آن زمان برخی از اعضای حوزه هنری مثل محسن مخملباف یا آقای فریدون عموزاده خلیلی به زندان‌ها می‌رفتند و به این زندانیان گروهکی آموزش‌های هنری می‌دادند... این هشت نفر را مسئولان فرهنگی زندان قزل حصار تأیید کرده بودند و گفته بودند جزو توابّین هستند و شما می‌توانید از آنها استفاده کنید، در میان این هشت نفر، هم از سازمان مجاهدین خلق (منافقین) داشتیم و هم از دیگر ‎‏گروه ها مانند چریک‌های فدایی خلق و پیکار.»
لاجوردی و منافقین زندانی
در این زمینه شهید لاجوردی تلاش های بسیاری نمود. محمدعلی امانی فرزند مرحوم حاج سعید امانی، از یاران و همکاران شهید سید اسدالله لاجوردی می گوید:
«یادم هست که فردی اظهار می‌کرد که کمونیست است و در زندان هم بسیار بر این مسئله تأکید داشت. شهید لاجوردی به او می‌گفت که تو در واقع مسلمان هستی و ظاهراًَ این ادعا را می‌کنی. شاهد بودم که حدود دو ماه، ساعت ها پس از اتمام کارش در زندان می‌ماند و با او صحبت می‌کرد و همه ادله‌ای را که به او ثابت می‌کرد که مسلمان است، برایش مطرح می‌ساخت و گاهی تا پاسی از شب با او صحبت می‌کرد. او پس از صحبت‌های زیادی که با شهید لاجوردی داشت، به این اعتقاد رسید که مسلمان است و شهادتین گفت. شهید لاجوردی تا زمانی که آن فرد به این اعتقاد نرسید، همه توانش را به کار گرفت تا او را به مسیر اصلی برگرداند و همه وقتش را می‌گذاشت و برایش هیچ فرقی نمی‌کرد که در موقعیت دادستانی هست یا جای دیگر. در دوره تصدی دادستانی انقلاب، هر هفته برای زندانی ها مراسم مختلف مذهبی داشتیم.
بعضی از شخصیت‌هایی که برای سخنرانی می‌آمدند، با این منظره مواجه می‌شدند که همه دخترها و پسرهای زندانی ناگهان شعار می‌دادند، «زندان دانشگاه است، منافق روسیاه است.» بعضی از دوستان می‌پرسیدند که آیا این عکس‌العمل‌ها واقعی هستند؟ وقتی ما برایشان تشریح می‌کردیم که در داخل زندان کارهای فرهنگی گوناگونی انجام می شود که متولی اغلب آنها هم شهید لاجوردی است، آنها متوجه می‌شدند که در درون این افراد چه تحول عجیبی به وجودآمده. شعارهایی که اینها می‌دادند، حسینیه را به لرزه درمی‌آورد.»
با این حال برخی اعضای سازمان بر موضع خود پای فشردند و حاضر به بازگشت و توبه نشدند. حجت الاسلام رئیسی در این زمینه توضیح می دهد:
«شهید لاجوردی معتقد بود که توبه[برخی] منافقین، تاکتیکی است و آنها طوری شست‌وشوی مغزی شده‌اند که امکان توبه واقعی ندارند یا کمتر این امکان را پیدا می‌کنند. کما اینکه دیدیم برخی از کسانی که توبه کردند، همان‌هایی بودند که باز اسلحه به دست گرفتند. هیچ دادستانی به خود زحمت بحث با متهم را نمی‌دهد، ولی شهید لاجوردی وقت می‌گذاشت و با آنها صحبت می‌کرد،اما در مورد اعضای گروه فرقان معتقد بود که این ها هنوز مثل منافقین متصلب نشده‌اند و امکان بازگرداندن آنها هست، کما اینکه بسیاری از آنها برگشتند و سران این گروه بیشترین ضربه را از ناحیه همین کسانی خوردند که متوجه شدند سران و رده‌های بالا، چه بلایی بر سر آنها آورده‌اند.»
کمیته عفو زندانیان
به درخواست و با تأکیدات آقای منتظری(در جایگاه قائم مقام رهبری)، «کمیته عفو» و نظارت بر زندان ها در سال 65 زیر نظر او تشکیل شد. سابقه هیئت نظارت بر زندان ها و عفو زندانیان به سال های ابتدای انقلاب باز می گردد. در میانه سال 59 و پس از ادعا های بی اساس بنی صدر مبنی بر شکنجه زندانیان، آیت الله موسوی اردبیلی پس از دیدار با امام (ره)، از ناراحتی سخت ایشان نسبت به شایعه شکنجه سخن گفت و پس از آن هیئت تحقیق تشکیل شد. اعضای این هیئت عبارت بودند از حجت الاسلام محمد منتظری از جانب امام (ره)، علی محمد بشارتی از جانب مجلس، افتخار جهرمی از سوی شورای نگهبان و حسین دادگر، دادستان تهران از سوی شورای عالی قضایی. هیئت مزبور تمام زندان های کشور را بازدید نمود و به نتیجه خاصی مبنی بر وجود شکنجه نرسید. دادستان تهران در خاتمه تحقیقات، اظهار داشت:
«زندانیان پیش از هر چیز از بلاتکلیفی و یا در انتظار عفو بودن خودشان می گفتند و این که اصلاً ًشکنجه وجود ندارد و چرا این سؤال را می کنید!»
همچنین در سال های بعد(19/3/62) به آیت الله سید جعفر کریمی، آیت الله محمدی گیلانی، آیت الله ابطحی کاشانی و حجت الاسلام شیخ مهدی قاضی مسئولیّت رسیدگی به پرونده های دادگستری جهت تشخیص استحقاق عفو یا تخفیف مجازات از طرف امام (ره) داده شد. این بار البته قائم مقام رهبری تحت تأثیر حرف های دیگران پا پیش نهاده بود. وی در این زمینه چنین می نویسد:
«مشکلات زندان ها هم یکی از مشکلات ما در اوایل انقلاب بود و سر و صداهایی را ایجاد کرده بود. مرحوم امام (ره) چند نفر را فرستاده بودند که بروند راجع به امور زندانیان تحقیقاتی انجام بدهند... رفتم خدمت امام (ره)...فرمودند: «خیلی خوب. شما یک هیئتی را مشخص بکنید که بررسی کنند. اگر نماینده اطلاعات و رئیس زندان و نماینده دادستانی تأیید کردند که فردی صلاحیت عفو دارد، شما از طرف من او را مورد عفو قرار بدهید..»..به امام (ره) گفتم من این مسئولیّت را قبول می‌کنم به یک شرط و آن این که اگر گفتند فلانی دارد تندتند افراد را آزاد می‌کند، شما مبادا یک چیزی در بین جمعیت بگویید یا بنویسید. شما اگر نظری و مطلبی دارید به خودم بفرمایید.»
به دنبال آن، آقایان محمدی گیلانی، ابطحی کاشانی، قاضی خرم آبادی و سید محمد موسوی بجنوردی به عنوان هیئت عفو مشخص شدند. نیز آقایان شیخ حسینعلی انصاری و محمدی یزدی و سید رحیم خلخالی، افرادی بودند که به عنوان نماینده آقای منتظری به زندان ها سرکشی می کردند و گزارش های خود را به وی و هیئت عفو می دادند.
گزارش های غلط و جهت دار
به قائم مقام
گزارش های غلط و جهت دار برخی از نمایندگان مخصوص آقای منتظری، منشأ اظهار نظرهای جهت دار و غلط بعدی ایشان شد. حال آن که بسیاری از گزارش ها، هیچ واقعیت عینی نداشت و با توجه به سابقه خودآزاری منافقین در زندان ها در اوایل انقلاب(سال59) و استفاده بنی صدر و سازمان مجاهدین خلق از آن، جا داشت که آقای منتظری هوشمندی بیشتری به خرج دهد. این موضوع خود ناظر و مؤید بیانات امام خمینی(ره) مبنی بر ساده لوحی وی می باشد.حجت الاسلام علی رازینی، دادستان و حاکم شرع وقت در این زمینه می گوید:
«آقای منتظری یک هیئتی داشتند به نام هیئت عفو که مرحوم گیلانی، ابطحی، سید جعفر کریمی و آقای محفوظی بودند. اینها رفته بودند خدمت مرحوم منتظری برای پیگیری پرونده‌های عفو و جلسه هیئت عفو در منزل ایشان برگزار شد. بنده نیز برای تقدیم گزارش‌های معمول در آن جا حضور داشتم. مرحوم حاج احمد آقا این جمله را از منتظری شنیده بود. حاج احمد آقا می‌دانست که این جمله مرحوم منتظری نادرست است منتها شاید صلاح نمی‌دانست که بالشخصه رو در روی مرحوم منتظری قرار گیرد. در آن جلسه حاج احمد آقا به آقای منتظری گفتند که حاج آقا! الآن شما اینجا هستید خوب است که آن بحث شکستن فک‌ها را مطرح کنید تا ببینیم موضوع چه بوده است.
آقای منتظری گفتند که بعد از زمان آقای لاجوردی می‌گویند وضع زندان‌ها بدتر شده و300 تا فک شکسته شده! و من همین جور با تعجب ماندم که در پاسخ به این ادعای بی اساس چه بگویم. من به آقای منتظری گفتم: کسانی که این حرف‌ها را زدند معنی این حرف را نمی‌دانند، چیست! من به شما توضیح می‌دهم که فک شکستن یعنی چه، کسی که فکش می‌شکند به قدری درد وحشتناکی دارد که یا باید از درد بمیرد یا باید او را درمانش کنند. پس از این اظهارات، گفتم: اصلاً 300 تا نه، شما اگر توانستید یک نفر را اثبات کنید که فکش شکسته شده بنده همه حرف‌هایی که به شما گزارش کرده‌اند را می‌پذیرم.
منشأ این شایعات[برخی] افراد بی‌صلاحیتی بودند که از طرف مرحوم منتظری برای سرکشی به زندان ها انتخاب شده بودند و به دلیل این که انسان های معتقدی نبودند، گزارش‌های خلاف واقعی را به او می‌دادند.در آن جلسه هم پس از اظهارات من ، حاج احمد آقا اسامی آن افراد را از مرحوم منتظری خواستند و ایشان گفت نباید آبروی اشخاص را ببریم و بحث را عوض کردند! پس از‌ آن هیئت عفو مشخص شد که این گونه مسائل صحت ندارد.»

http://www.Yazd-Online.ir/fa/News/248102/مظلوم‌نمایی-منافقین-با-سوء‌استفاده-از-قائم‌مقام-رهبری
بستن   چاپ